بررسی اثرات ساخت مدارس مهرگیتی

موسسه مردم نهاد مهرگیتی > بررسی اثرات ساخت مدارس مهرگیتی

موسسه مردم‌نهاد مهرگیتی در نظر دارد تا با همراهی تیم «آگاپه» در پژوهشی علمی با روش کیفی، اثرات ساخت مدارس مهرگیتی در استان سیستان و بلوچستان را با انتخاب ۳ روستا در منطقه میرجاوه بررسی نماید.

این پژوهش به سرپرستی خانم دکتر نسرین نورشاهی، دکترای تخصصی مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی و با همکاری خانم دکتر مریم برادران، دکترای آموزش عالی دانشگاه مازندران و خانم دکتر منیر تجلی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه امام صادق در حال اجراست.

مدرسه و خیر عمومی

آغاز یک مطالعه​

 

روزهای پایانی مرداد 1402 بود که با تیمی کوچک از اعضای مهرگیتی و آگاپه راهی سیستان و بلوچستان شدیم؛ سفر به میرجاوه و نقطه صفر مرزی. در این سفر چیزهایی دیدیم و شنیدیم که با تصورات قبلی‌مان فاصله داشت. پروپوزال اولیه‌ای نوشته بودیم برای آنکه اثربخشی مدرسه‌های خیرساز مهرگیتی در این منطقه را بررسی کنیم. اما وقت برگشت، کوله‌هایمان پر بود از اینکه باید از نو فکر کنیم و طرحی نو در اندازیم. پس از مطالعه، مشورت و گفت‌وگوهای پی‌درپی و مهیا شدن مقدمات، اکنون سرخط شده‌ایم برای ادامه راه.

در میرجاوه کنار مردم بسیار شنیدیم که مدرسه‌ها اثرات متنوع و گسترده‌ای داشته‌اند؛ این اثرها از دانش‌آموز به خانواده تا دانش‌آموختگان دامن گسترده بود. مکرر شنیدیم که مدرسه باعث رونق منطقه شده و زیرساخت‌های دیگر را به دنبال خودش آورده است. امید به بهبود وضعیت شهر و روستا را در بین مردم افزایش داده و روابط اجتماعی را بهبود بخشیده است. مردم به بیماری‌های ناشی از ازدواج فامیلی آگاهتر شده‌اند و حالا برای پیشگیری تعصب به این وصلت کاهش یافته است. انگار با آموزش مسئولیت‌پذیری نسبت به نسل‌های بعدی در بین آنها جوانه زده باشد! دختران آگاه‌تر شده‌اند و تحصیل را بخشی از معنابخشی به زندگی می‌دانند و در این مسیر خانواده‌ها همراهند. پدران بیشتری هستند که دوست دارند دخترهایشان تحصیل کنند. زیبا اینکه با همه این تحولات احترام بین بچه‌های تحصیل‌کرده و والدین همچنان قوت دارد که نشانی از فرهنگ غنی مردم این سرزمین است.

هرچند هنوز فاصله بسیار است از چیزی که باید باشد و مطالعات طولی می‌خواهد تا اثر مدرسه‌ها به دقت فهم شود، اما اکنون عزم خودمان را جزم کرده‌ایم وضعیت موجود را نسبت به قبل از ساخت مدرسه‌ها درک کنیم و پس از این، تغییرات را رصد کنیم. به خوبی درک کردیم که تفاوت بین روستاها زیاد است. بنابراین با توجه به زیست بوم و موقعیت، باید بین روستاها مطالعه عمیق داشته باشیم و با صبوری و همدلی پیش برویم تا به حقیقت نزدیک شویم و دانشی مفید را با هم بسازیم.

قرار است در کنار مردم از اثربخشی مدرسه بپرسیم و ببینیم و درک کنیم و صدایشان باشیم برای آن چیزی که رخ داده است. اکنون در آغاز راهی هستیم که اگر طی شود، برای دیگران هم شاید رفتنی باشد و شوق مدرسه‌سازی و حمایت از مدرسه را افزون کند.

 

برای مشاهده طرح پیشنهادی اولیه کلیک کنید:

 

https://mehrgiti.com/fa/wp-content/uploads/2024/05/propozal-tarhe-mehr-gity02.07.29-v2-1.pdf

 

آخرین گزارش پروژه

تیم پژوهشی مهرگیتی و آگاپه به منظور ارائه گزارش و تبادل نظرات جلساتی را به صورت مستمر برگزار می‌کنند که چهارمین جلسه با هدف بررسی اثرات ساخت مدارس مهرگیتی در استان سیستان و بلوچستان ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در محل موسسه مهرگیتی برگزار شد. در این جلسه، خانم‌ها دکتر نسرین نورشاهی، دکتر منیر تجلی، دکتر مریم برادران، زهرا گیتی نژاد،‌ نفیسه خلیلی و عاطفه خاکسار حضور داشتند.

دراین جلسه، گزارش فعالیتهای انجام شده تیم پژوهشی طی ۶ ماه گذشته توسط خانم‌ها دکتر نورشاهی ارائه گردید و اطلاعات مورد نیاز در خصوص روند ساخت مدارس و مشکلات ساختاری در این روند توسط زهرا گیتی نژاد مدیرعامل مهرگیتی بیان شد.

خانم دکتر تجلی نیز اظهار داشتند که مطالعات نظری پژوهش به اتمام رسیده و رویکرد تعاملی با تکیه بر تعامل بین زیرساخت‌های نهادی و مدرسه سازی به عنوان رویکرد نظری پژوهش انتخاب گردید و کدگذاری داده‌های اولین سفر با روش گرندد تئوری و جمع‌بندی نهایی داده‌ها انجام شد. همچنین خانم دکتر برادران روش این پژوهش را کیفی با تکنیک مصاحبه عمیق عنوان کردند که با استفاده از پژوهشگران محلی در ۳ روستای میرجاوه استان سیستان و بلوچستان (به عنوان نمونه در اولین پژوهش) و با هدف ایجاد الگوی پژوهشی قابل اجرا در سایر مناطق انجام می‌شود.

در نهایت، گام‌های پیش روی پژوهش توسط خانم دکتر نورشاهی به این شرح توضیح داده شد: گزارش‌گیری نهایی از مصاحبه‌های سفر اول، تهیه چک لیست داده‌های مورد نیاز جهت ارائه به پژوهشگران محلی، ارتباط با مطلعین محلی،  برگزاری کارگاه مجازی جهت توجیه مطلعین و آغاز فرایند جمع آوری اطلاعات و هماهنگی جهت سفرهای بعدی در جهت جمع‌بندی نهایی پژوهش 

 




آنچه در پروژه در حال وقوع است

تحقیق پیش رو کیفی است و شرایط مسئله ما را به روند اکتشافی دعوت می‌کند. بنابراین پس از حضور در میدان، باز رفته‌ایم سراغ متون تا ببینیم آنچه دیده‌ایم را در ادبیات علمی چگونه باید ردیابی کنیم. از این رو، به جستجوی واژگان کلیدی حوزه مطالعاتی پژوهش پرداختیم؛ اصطلاحاتی مانند نهاد اجتماعی، تغییر اجتماعی، کانون تربیتی محله، اثربخشی مدرسه، ارزیابی اثرات اجتماعی، مسئولیت­ پذیری اجتماعی، جوامع محلی، نابرابری‌­های اجتماعی اقتصادی و مشارکت اجتماعی را بررسی کردیم.

آن­چه به‌دست آمد حاکی از این است که پژوهش­های بسیاری از زوایای مختلف به تعامل مدرسه با محیط پیرامونی پرداخته است. به همین دلیل است که انواع مدارس جامعه‌­گرا با هدف تاثیر بر محیط اجتماعی خود در سراسر دنیا پدید آمده­‌اند. در انگلستان، مدارس جامعه محور به زمانی که هنری موریس[1] (1924) کالج روستایی را در کمبریج شایر[2] تأسیس کرد، بیش از صد سال پیش بازمی­‌گردد. جنبش مدرسه محلی و آموزش جبرانی در دهه‌های 1960 و 1970 به طور فزاینده‌ای محبوب شد و چنین روندهایی با سیاست‌های فراوانی که دولت‌­ها خود ارائه کردند، ادامه یافت. در سطح بین‌المللی، گفته می‌شود که این رویکرد مانند یک «انقلاب» از دهه 1980 در ایالات متحده گسترش یافت و امروز با ابتکارات مشابهی مانند مناطق کودکان هارلم و محله‌های موعود اوباما ادامه دارد. در کانادا، یک کارگروه ویژه در ساسکاچوان[3] ایجاد شد تا توصیه‌­هایی برای نحوه عملکرد «مدارس پلاس[4]» ارائه کند و در آفریقای جنوبی، «مدارس با خدمات کامل» پیشرفت مهمی در فراگیرتر کردن مدارس بوده است. در دسته‌­بندی پژوهش­ها دو دسته پژوهش وجود دارد یک دسته آن­هایی که به بررسی اثرات مدارس می­‌پردازند به دلیل موقعیت منحصربه‌فرد و منابعی که مدارس در اختیار دارند و اغلب به عنوان یکی از محرک‌های اصلی تغییر اجتماعی قرار می‌گیرند. دسته دیگر بررسی این­که مسائل اجتماعی و اقتصادی در جامعه چگونه بر نتایج آموزشی تأثیر می­‌گذارد. اگرچه فرآیندهای مدرسه می‌توانند در میانجی‌گری این پیوندها نقش داشته باشند، اما باید دانست پویایی‌های اجتماعی و اقتصادی یک منطقه به‌طور قدرتمندی تجارب آموزشی را شکل می‌دهند.

براساس مطالعات در مجموع می­‌‌توان سه گرایش اصلی در خصوص رابطه مدارس با جوامع محلی را پیگیری کرد:

گرایش اول معتقد است آموزش و پرورش نمی‌تواند کاستی جامعه را جبران کند. طرفداران این ایده معتقدند در مواجهه با نابرابری‌­های عمیق اجتماعی و اقتصادی، محدودیت‌­هایی برای آنچه مدارس می­‌توانند به دست آورند وجود دارد. تأکید آن­ها بر این است که درباره ظرفیت آموزش برای درمان نارسایی‌­های جامعه اغراق شده است.

گرایش دوم می‌گوید مدارس می‌­توانند با تمرکز بر اصلاح و بهبود عملکرد مدرسه تفاوت­‌هایی را ایجاد کنند. اکثر محققانی که از این دیدگاه حمایت می‌کنند بخشی از سنت‌های پژوهشی اثربخشی­ مدرسه ­و بهبود مدرسه­ هستند.

گرایش سوم که در ادبیات بسیار کمتر از دو مورد قبلی رایج است، جایگزین جالبی ارائه می‌دهد. قائلان به این گرایش موضعی دارند که گریس[5] از آن به عنوان «امید پیچیده» یاد می‌کند، به این معنا که این افراد در عین حالی که از خوش‌بینی ساده‌لوحانه خودداری می‌کنند، سعی دارند از بدبینی گرایش اول اجتناب کنند، زیرا نیاز به تغییر ساختاری را نیز تصدیق می‌کنند. آن­ها واقع‌بین هستند و «ممکنات» را در نظر می‌گیرند. بنابراین هدفشان اجتناب از وضعیت بن‌بست است؛ وضعیتی که به موجب آن از مدارس انتظار می‌رود صرفاً منتظر تغییرات بنیادی باشند تا بتوانند به تأثیرات محدودی دست یابند. از این­‌رو برنامه‌­ریزی محل استقرار مدرسه با توجه به جامعه محلی و تمام نیازها و امکانات آن یکی از راهبردهایی است که در این مسیر استفاده می‌­شود.

ما در پروژه حاضر در دسته سوم قرار داریم و با این نگاه وارد بررسی اثربخشی مدرسه شده‌ایم. یعنی رویکردی خوشبینانه و در عین حال واقع بین. البته نتیجه پژوهش است که همه چیز را روشن می‌کند.

 


[1] . Henry Morris

[2] . Cambridgeshire

[3] . Saskatchewan

[4] . SchoolsPlus

[5] . Grace



گزارش اولین سفر پژوهشی به میرجاوه

 

زایش پنل‌های گفت‌وگویی

پنل‌های گفت‌وگویی بین مسئولان نهادهای مردمی می‌تواند پیامدهای خوشی داشته باشد؛ شبکه‌سازی و توانمندسازی از مهمترین این پیامدهاست. اخیراً مؤسسه آگاپه این فعالیت را آغاز کرده است. یک روز در همین پنل‌ها و آشنایی‌ها، خانم زهرا گیتی‌نژاد، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره مؤسسه مهر گیتی، در آگاپه موضوعی را مطرح کرد: «می‌خواهم بدانم مدارسی که تاکنون به همت خیرین ساخته‌ایم چه اثرات فرهنگی و اجتماعی در منطقه داشته است؟» و این شروع یک پروژه تحقیقاتی در آگاپه شد: بررسی تأثیرات مدرسه‌های مهر گیتی در سیستان و بلوچستان.

 

شکل‌گیری تیم تحقیق و سفر به نقطه صفر مرزی

جمعه 27 مرداد ساعت 10 شب از فرودگاه مهرآباد به سمت زاهدان پرواز کردیم؛ نسرین نورشاهی به عنوان سرتیم تحقیق، زهرا گیتی‌نژاد پیشنهاددهنده تحقیق، مریم برادران و منیر تجلی اعضای تیم تحقیق، نفیسه خلیلی نماینده آگاپه و عاطفه خاکسار مدیر روابط عمومی مهر گیتی.

دو ماه قبل از این بود که ما به عنوان تیم تحقیق، پروپوزالی نوشتیم. پس از تصویب در هیئت مدیره مؤسسه آگاپه، یک روز صبح در فضای صمیمی مؤسسه مهرگیتی درباره آن حرف زدیم و توافق کردیم که قبل از شروع پروژه بازدیدی میدانی داشته باشیم. اینطور می‌فهمیدیم که دقت و حساسیت در مسیر پژوهش وابسته به درک زمینه است. تجربه‌های قبلی نشان می‌داد پروژه‌هایی از این دست نیازمند شناختی اولیه از محیط هستند تا صرفاً با تصورات کلیشه‌ای، چهارچوب تحقیق را تنظیم نکنیم. خانم گیتی‌نژاد پذیرفت و سفر شکل گرفت. توافق کردیم مدارسی که قدمت بیشتری دارند را بررسی کنیم؛ سه مدرسه در میرجاوه حدوداً عمر بیست ساله داشتند. پس راه افتادیم: مقصد سفر میرجاوه؛ شهرستانی در نقطه صفر مرزی.

از مستقر شدن در صندلی هواپیما تحقیق را شروع کردیم؛ 2 ساعت پرواز فرصت خوبی بود که مصاحبه‌ای کوتاه با خانم گیتی‌نژاد داشته باشیم تا انگیزه‌هایش درباره این اقدامات را بهتر بشناسیم. از این گفت که چقدر تحقیق در زندگی معلمی‌اش مؤثر بوده و از آن بهره برده است. خاطرات زیادی از فهم مسئله دانش‌آموزان با تحقیق و یاری آنها برای حل مشکلات یادگیری تعریف کرد.

 2 ساعت به سرعت گذشت و در فرودگاه زاهدان پیاده شدیم؛ نسیم خنکی می‌وزید و هوا پاک بود. دو نفر از مسئولان اداره نوسازی به پیشوازمان آمدند و باهم به مهمانسرای سازمان نوسازی رفتیم. آن شب به امید روز بعد گذشت.

 

مدرسه قدسی نیلی و شوق ملاقات

صبح روز شنبه، سر میز صبحانه با آقای دکتر شجاعی آشنا شدیم که شب را در مهمانسرا گذرانده بود؛ دندانپزشکی که آمده بود به مردم آن منطقه خدمت کند. حس خوب خدمت در گفت‌وگوها موج می‌زد و صبحانه را دلچسب‌تر می‌کرد.

آقای عسکری هم به جمع ما پیوست. زمانی که خانم گیتی‌نژاد قصد کرده بود با همت خیرین در میرجاوه مدرسه بنا کند، آقای عسکری به عنوان رییس آموزش و پرورش منطقه، در نقش تسهیل‌گر کنار ایشان ایستاده بود. آقای عسکری که حالا بازنشسته شده‌، در سفر آن روز همراهمان شد. هر از گاهی که فرصت دست می‌داد، از ایده‌های خوبش می‌گفت. آقای اربابی هم همراهمان آمد؛ آقای اربابی مردی افتاده و مهربان که با آن پیرهن سفید سنتی مردم میرجاوه، دوست داشتنی‌تر شده بود. او از معلمان موفق مدرسه شبانه‌روزی میرجاوه بود که با حمایت مهرگیتی در قالب طرح «رویش مهر» تجربه‌اش را توسعه می‌داد؛ تجربه‌ هدایت تحصیلی و آماده کردن دانش‌آموزان برای کنکور. گزارش‌هایش به خانم گیتی‌نژاد درباره نتایج کنکور آن سال، نشان می‌داد راه خوبی را انتخاب کرده‌اند.

با 3 ماشین به سمت اداره آموزش و پرورش میرجاوه حرکت کردیم. برای خیر مقدم جلسه‌ای تشکیل داده بودند که خاطرات زیادی را برای خانم گیتی‌نژاد و آقای عسکری و آقای حسن‌زهی (بازنشسته آموزش و پرورش) و دیگران زنده می‌کرد. پس از گپ‌وگفت و مرور خاطرات، خانم دکتر نورشاهی هدف تیم تحقیق را توضیح داد و راهی مدرسه قدسی نیلی شدیم؛ اولین مدرسه که در سال 1382 کلنگ خورد و 1384 افتتاح شد، مدرسه‌ای 6 کلاسه در روستای موتور گمداد (که با لهجه مردم، به موتور غمداد خوانده می‌شد). دانش‌آموزان و دانش‌آموختگان منتظرمان بودند. با شکوه بود. مدام فکر می‌کردیم برای ما که این همه هیجان انگیز است در دل خانم گیتی‌نژاد چه می‌گذرد؟

وارد مدرسه شدیم. در یک کلاس نسبتاً متوسط، دانش‌آموزان کیپ تا کیپ نشستند و زمین را هم پر کردند. چشمهایشان برق می‌زد. بعضی سر در گوش هم می‌خندیدند و پچ‌پچ می‌کردند، بعضی با چشم‌های گشاد ما را زیر نظر داشتند و بزرگترها دوست داشتند احساس‌شان را بگویند. خانم گیتی‌نژاد برای بچه‌ها شعر «یک لوپ و دو لوپ» را خواند و بچه‌ها با او همخوانی کردند. بعد از بازی و شعرخوانی که فضا را شاد کرده بود، نوبت تیم تحقیق رسید. اول با دانش‌آموزان دختر و بعد با دانش‌آموختگان حاضر که اغلب پسر بودند، گفت‌و‌گویی کردیم و خواستیم برایمان بگویند مدرسه در زندگی، در محله و شرایط زیستشان چه اثرهایی گذاشته است. از این گفتند که سواد چقدر در بالا رفتن سطح نظافت و بهداشت مؤثر بوده و احترام به والدین را بیشتر آموخته‌اند. از فرصت‌هایی که محیط مدرسه برای ورزش و بازی فراهم کرده و آنها را از اعتیاد به سیگار دور کرده گفتند. احساس غرور می‌کردند که مدرسه دارند و حسرت برادر و خواهرهای بزرگترشان که از این نعمت محروم بوده‌اند را بازگو کردند. حالا هم دوست داشتند بیشتر بدانند و غم بزرگشان نداشتن مدرسه متوسطه بود. بعضی امکان سفر راه طولانی به روستای دیگر برای ادامه تحصیل را نداشتند. و این در بین دختران شایع بود. دختران با استعدادی بودند که در کنکور قبول شده بودند اما امکان حضور در دانشگاه فراهم نبود.

بازدید و گفت‌وگو تمام شد و باز راهی شدیم. مدرسه سابق هنوز پابرجا بود اما از آن استفاده‌ای نمی‌شد. داستانش را از زبان خانم گیتی‌نژاد شنیده بودیم، اما شنیدن کی مانند دیدن است:

«به عنوان مربی آموزش جهانی آمده بودم اینجا. سر در مدرسه زده بود «مدرسه اقبال لاهوری». وقتی به مدرسه آمدم با چیز عجیبی مواجه شدم. یک اتاق تنگ و تاریک که باید خم می‌شدی تا بتوانی وارد شوی. بچه‌ها روی زمین نشسته بودند و معلم جوانی داشت به آنها درس می‌داد. چند دقیقه ایستادم تا چشمم به تاریکی عادت کند! باورم نمی‌شد چنین جایی به نام مدرسه وجود داشته باشد. اما چه معلم نازنینی داشتند. باهم کمی حرف زدیم. دلم می‌خواست کاری بکنم. از معلم جوان پرسیدم: «شما از ما چه می‌خواهید؟» بدون مکث گفت: «مدرسه». به هر درخواستی فکر کرده بودم به جز این! زبانم بند آمد و گفتم: «توکل بر خدا» و از کلاس خارج شدم. نمی‌دانم چطوری جور شد، اما زیاد طول نکشید که مدرسه قدسی نیلی را ساختیم و پشت بندش مدارس دیگری به همت خیرین یکی پس از دیگری ساخته شد».

محرومیت در روستا جاری بود. زمین‌های خاکی و تصویر خانه‌هایی که با برگ و ساقه درختان نخل دیواره‌هایشان جدا شده بود با مردمی مهربان که همراه ما می‌آمدند جبران می‌شد. در خانه آقای غمشادزهی مستقر شدیم که مدیر مدرسه بود. کمی بعد، پسری سه چهارساله به نام حسام‌الدین وارد شد و در بدو ورود خودش را انداخت به آغوش خانم دکتر نورشاهی. گفتند: چند روز است که منتظر شماست. شنیده بود کسانی از تهران می‌آیند که مدرسه را ساخته‌اند. مدام می‌گفته «خانم قدسی نیلی می‌آید.» روح خانم قدسی نیلی شاد…

در جمع صمیمی اهالی، ناهار و میوه و چای خوردیم و کمی گپ زدیم. بعد راهی خوابگاه سازمان تأمین اجتماعی شدیم. آن شب خانم گیتی‌نژاد با بانی مدرسه، خانم سیما نیلی تماس گرفت و گفت کجاییم و چه دیده و قرار است چه کنیم. خانم گیتی‌نژاد پس از بازدید از هر مدرسه، شب و پس از استقرار در محل استراحت، با بانی آن مدرسه تماس می‌گرفت و گزارشی دلچسب می‌داد. بعد هم خانم دکتر نورشاهی از هدف سفر برایشان می‌گفت. شادی و رضایت بانیان از این اتفاق، مهر را بار دیگر منتشر می‌کرد. خانم خاکسار هم مدام از آنچه ثبت کرده بود، کلیپ‌هایی می‌ساخت و به جز نشر در فضای مجازی برای بانیان می‌فرستاد. اینطور بود که دیگران را هم در تجربه سفرمان شریک می‌کرد.

 

مدرسه هما نیلی و امید به نجات

یکشنبه، مدرسه هما نیلی در روستای اَنده؛ مادران و کودکانی که آمده بودند ما را ببینند و امیدوار بودند حضور ما بتواند بخشی از رنج‌هایشان را التیام بخشد. فشردگی روح و روان را باید پشت هدف حرفه‌ای که داشتیم پنهان می‌کردیم. با دانش‌آموزان و دانش‌آموختگان و تعدادی از والدین به گفت‌وگو نشستیم. والدین از علاقه‌شان به باسواد شدن دخترها و پسرهایشان می‌گفتند. یکی از پدرها گفت: «ما بیش از پسرانمان دوست داریم دخترانمان آگاه شوند.» دیگری گفت: «بچه‌های ما به سلامت حساس شده‌اند. ما که بیمار می‌شویم، ما را به دکتر می‌برند.» سخن از حفظ سنت‌ها (در پوشش و غذا و …) در میان بود و در عین حال علاقه به پیشرفت. این دیدگاه به دلمان نشست.

پس از عکس دسته‌جمعی، در منزل بزرگ روستا، آقای رحمان ریگی، مستقر شدیم. این گرد هم‌آیی‌های غیررسمی برای استراحت و ناهار، فرصت مغتنمی بود تا با آداب و رسوم و دیدگاه‌ها بیشتر آشنا شویم و فهم زمینه فراهم شود؛ سخاوت و مهمان‌نوازی، متانت زنان و صبوریشان، دست‌پخت متفاوت و سنت‌های رایج در روابط در پنجره چشم‌هایمان نشست. مراسم چای با خرماهای کشیده و نرم آن دیار، پذیرایی با  انبه رسیده، انگورهای متنوع و شیرین اما نه چسبناک هربار تکرار می‌شد اما تکراری نمی‌شد. بیش از همه اینها، همراهی بزرگان روستاها بود که در هر سفر، طعم بزرگواری آنها را در قلبمان ماندگارتر می‌کرد.

 

مدرسه محمدعلی برادران (2) در دامنه کوه تفتان

بعدازظهر یکشنبه به سمت روستای جَش رفتیم؛ یک ساعت‌ونیم مسافت طی شد، اما گویی از شهری به شهری دیگر سفر می‌کردیم. به تدریج تغییرات آب‌وهوا و فرهنگ مردم هویدا می‌شد. جش روستایی در دل کوهستان، خوش آب‌وهوا در دهستان تمین بخش لادیز که از مناطق گردشگری است.

به مدرسه که رسیدیم بچه‌ها آرام و تمیز و مرتب ایستاده بودند. سلام کردیم و وارد دفتر مدرسه شدیم. مدرسه تمیز و مرتبی بود. از دو مدرسه قبلی سرحال‌تر به‌نظر می‌رسید. با مسئولان حرف زدیم و قبل از ورود به کلاس، کتابهای داستانی که روی میز چیده شده بودند را دیدیم. معلوم بود هر کتاب با وسواس و مشورت اهل فن، انتخاب شده‌اند؛ کتابهای نو و به‌روز اهداییِ خانم گیتی‌نژاد بودند که متناسب با هر گروه سنی چیده شده بودند.

در کلاس، مثل تجربه‌های قبل، خانم دکتر نورشاهی از هدف تیم تحقیق گفت و از بچه‌ها خواست بگویند از وجود مدرسه چه بهره‌ای برده‌اند. دانش‌آموزان که دهان گشودند و حرف‌ها گل انداخت، روانی در گفتار و کلمات زبان فارسی واضح بود. آقای کُرد، معاون آموزش مدرسه و دهیار جش «مراودات زیاد با سایر مردم که از شهرهای دیگر به اینجا می‌آیند» را دلیل این تفاوت‌ها می‌دانست. آقای کرد دانش‌آموخته همان مدرسه بود. از آثار این مدارس، که در هر سه مدرسه دیدیم و شنیدیم، همین بود که تقریباً مدرسه‌ها از بابت معلم در مسیر خودکفایی بودند و اغلب، دانش‌آموختگان برگشته و معلم می‌شدند. به جز این، اعتماد به نفس برخاسته از سواد و رشد  آگاهی، توانایی مطالبه‌گری را ایجاد کرده بود. در این سه روز بارها شنیدیم که «حالا بچه‌هایمان نامه می‌زنند و نیازهای روستا را برای مسئولان می‌نویسند.» خانه بهداشت و منبع آب از نتایج این مطالبه‌گری‌ها در این روستاها بود. علاقه دختران به تحصیل و سپس ازدواج مناسب بین والدین هم جا افتاده بود.

پس از استراحت در منزل آقای کرد، گورستان هفتاد ملا (با پیشینه 800 ساله)، درخت کهنسال 470 ساله تاگ، چشمه و درختان بَنه یا پسته کوهی جاذبه‌های این روستا بودند که با همراهی آقای کرد و آقای حسن‌زهی، در ساعات حضورمان تا قبل از غروب آفتاب در خنکای روستا و در چشم‌انداز قله کوه تفتان از آنها حظ بردیم.

دوشنبه صبح کوله‌بارمان را بستیم. قبل از بازگشت، به مدرسه سری زدیم. خانم گیتی‌نژاد با بچه‌ها شعر نخوانده بود و دوست داشت تبعیضی بین‌شان نگذاشته باشد. باهم عکس دسته جمعی گرفتیم و خداحافظی کردیم. سفر رو به اتمام بود و هنوز چشم‌ها و ذهن‌هایمان سیر نشده بود.

 

بازگشت از سفر و شروعی دیگر

با اندکی تأخیر، ساعت 11:30 شب 30 مرداد به سمت تهران پرواز کردیم. در مسیر بازگشت از ادراکمان گفتیم، از خاطرات دلنشین، از غم‌ها و شادی‌ها، از امیدی که در حرفها موج می‌زد، از هم‌صحبتی با مردمی که شاید کمتر به چشم مرکزنشینان می‌آیند. مرور کردیم و اضطراب دل‌نشین راه پیش رویمان را به اشتراک گذاشتیم. خوشحال بودیم که قبل از ورود به تحقیق، به این سفر آمدیم. به وضوح تفاوت مناطق را لمس کرده بودیم. دشواری‌های راه برای فهم جهان مورد مطالعه، انتخاب استراتژی مناسب برای رسیدن به درک صحیح و همدلانه و گردآوری داده‌های شایسته و بایسته به ما هشدار می‌داد باید عزم را جزم کرد و با حساسیتی متفاوت، آهسته و پیوسته قدم زد. در این سفر اکتشافی، اعتماد و عشق را توشه راه کردیم. شاید «ما هیچ، ما نگاه»…

متن گزارش از : خانم دکتر مریم برادران

اردیبهشت ۳۱, ۱۴۰۳۲:۴۰ ب٫ظ منتشر شده به وسیله
کمپین های مدرسه سازی
Card image cap
کیف مهربانی ۱۴۰۳
مقدار جمع شده:

4,105,990,000ریال

:مقدار مورد نیاز

30,000,000,000ریال

روزهای شروع مدرسه‌تون رو حتما یادتون هست شور و شوق کیف و دفتر و مداد نو خنده‌های از ته دل… بیشتر